بیزینس‌پلن‌های خسته‌کننده را کنار بگذاريد!

هر کسب و کار بزرگی در ابتدا با یک طرح آغاز می شود که در آن، اهداف قابل اندازه گیری و روش های دستیابی به آن ها مشخص می شود. در این حالت طرح‌هایی که به درستی انجام شوند، می توانند تبدیل به یک نقشه ی راه عالی برای کسب و کار شما باشند.

در اینجا سوال اصلی این است:

برنامه و طرح کسب و کار شما تا چه اندازه باید مفصل باشد؟

در حالت کلی طرح های کسب و کار، هدف خاصی دارند: نشان دادن اینکه شما و کسب و کارتان در حال حاضر کجا هستید و به کجا قرار است بروید. در واقع نشان می دهد که چگونه از نقطه ی A به نقطه ی B خواهید رسید. خوب، مشکل اصلی این است که مانند هر استارتاپی، شما اطلاعات بسیاری کمی در مورد رسیدن به نقطه ی B دارید! در واقع استارتاپ ها در آغاز کار حتی نمی دانند مشتریان شان چه کسانی هستند و محصولات‌شان باید چگونه باشد.

«اریک ریس» در مقدمه ی کتاب «استارتاپ ناب» چنین می گوید: «برنامه ریزی و پیش بینی های شما تنها زمانی دقیق هستند که بر اساس سابقه طولانی عملیاتی و در محیطی نسبتا پایدار ارزیابی شوند، که استارتاپ ها هیچکدام چنین شرایطی را ندارند.! »

از نظر یک کارآفرین سریالی، راه اندازی استارتاپ ها کاملا غیر قابل پیش بینی است. درست است که تماشای تکرار محصول و مخاطبان در حال افزایش، برای صاحبان کسب و کار جذاب است، اما کسانی که از این مرحله عبور کرده اند، تجربیات خود را به عنوان بینش هایی در مورد آنچه که باید در مرحله ی برنامه ریزی برای شروع یک کسب و کار پشت سر گذاشت، بیان کرده اند.

طرح های کسب و کار  به طور فزاینده ای بی اهمیت می شوند

در این مورد باید بدانید که مشتریان هیچوقت به طرح های کسب و کار شما اهمیت نمی دهند و امروزه سرمایه گذاران نیز به طور فزاینده ای، در حال نشان دادن بی علاقگی خود به این بخش هستند.

به عنوان مثال، Y Combinator را در نظر بگیرید. این شرکت در واقع یک شتاب دهنده است که در سابقه ی کاری 9 ساله ی خود، به بیش از 500 شرکت برای راه اندازی کمک کرده است. شرکت های زیر مجموعه ی این شتاب دهنده ی شامل غول هایی چون Reddit، Aribnb و Dropbox است. بنابراین باید متوجه شده باشید که ورود به این شتاب دهنده شامل یک فرآیند رقابتی است، اما در عین حال چیزی که شما مطلقا به آن نیازی ندارید، یک طرح کسب و کار است، زیرا مدیران این شتاب دهنده هرگز آن را نخواهند خواند.

سام آلتمن، رئیس Y Combinator، منطق خود را در این باره چنین بیان می‌کند:

«در مرحله ای که ما در آن کار می کنیم، نوشتن طرح کسب و کار کاملا بی مورد است! ما ترجیح می دهیم افراد وقت خود را صرف کار روی محصولات خود کرده و با کاربران خود ارتباط موثر برقرار کنند، آنچه ما در واقع به آن اهمیت می دهیم این است: آیا شما محصولی ساخته اید؟ آیا با کاربران خود صحبت کرده اید؟ آیا ما می توانیم این محصول و این ارتباط را ببینیم؟!»

مدل کسب و کار خود را با «بوم ناب» ترسیم کنید.

فراموش نکنید که تدوین طرح های کسب و کار مکتوب زمان زیادی می برد و در نهایت اجازه نمی دهد که انعطاف پذیری مورد نیاز شما با رشد کسب و کار شما، به صورت برابر رشد کند. با این حال، هم چنان اهمیت دارد که مدل کسب و کار خود را ترسیم کرده و فرضیه های خود را مستند کنید! که این کار را می توانید به طور موثری با استفاده از «بوم ناب» انجام دهید.

بوم ناب که توسط «اش موریا» خلق شده و توسط «الکساندر استروالدر» توسعه و بهبود یافته است، در واقع یک طرح کسب و کار عملی و متمرکز برای کارآفرینان است. این بوم در واقع بر روی مشکلات، راه حل ها، معیارهای کلیدی و مزایای رقابتی تمرکز دارد، به علاوه ی صدها کار مختلف که می توانید با آن انجام دهید! یک بوم ناب خوب، در واقع به شما کمک می کند که مواردی را که باید در اولویت قرار گیرد، در نظر بگیرید.

در اینجا مثالی از بوم ناب را مشاهده می کنید:

این بوم از اطلاعات یکسانی مانند یک طرح کسب و کار سنتی، اما در یک صفحه ی واحد (یک برگه)، استفاده می کند. هم چنین به شما این امکان را می دهد که در صورت عدم اجرای طرح A، انعطاف پذیری بیشتری برای تغییر برنامه به طرح B،داشته باشید و باعث می شود که بدون اتمام منابع، به رویکرد جدیدی منتقل شوید.

مسلما این امر که بتوانید موارد ضروری مدل کسب و کارتان را در یک صفحه خلاصه کنید، می تواند برای شما سودآوری زیادی داشته باشد. در این حالت، زمانی که با مشتریان یا سرمایه گذاران بالقوه ملاقات می کنید، نیاز به زمان زیادی برای توصیف چشم انداز خود نخواهید داشت، در نتیجه اگر بتوانید مشکلات مشتریان خود را به صورت واضح و مختصر توصیف کنید، مسلما می توانید به دلایل مناسب بودن راه حل های خود نیز بپردازید.

چگونه کار خود را آغاز کنید؟

ابتدا با تنظیم زمان سنج به مدت 15 دقیقه و پر کردن نمونه بوم ناب با اطلاعات، تا آنجا که برای تان امکان دارد، شروع کنید. این کار به شما کمک می کند آنچه را که در مورد کسب و کار خود می دانید و یا نمی دانید، شناسایی کنید! از روراست بودن با خودتان نترسید، حتی می توانید بعضی بخش‌ها را فعلا خالی بگذارید.

پس از تکمیل کردن بوم، می توانید خیلی سریع خطرناک ترین نقاط کسب و کار خود را شناسایی کنید. در این مرحله می توانید آزمایش هایی را برای جمع آوری داده ها در مورد این نقاط و آزمایش فرضیه های خود، آغاز کنید. این آزمایشات به ظاهر ساده، می تواند برخی از اساسی ترین جنبه های طرح کسب و کار شما را تعیین تکلیف کند. به عنوان مثال، فرض کنید که شما رسانه های اجتماعی را به عنوان بهترین کانال برای جذب و تبدیل مخاطبان به مشتری، معرفی کرده اید. با این حال پس از چند هفته آزمایش ممکن است متوجه شوید که مخاطبان هدف شما، به اندازه ای که شما در ابتدا تصور می کردید، به لحاظ اجتماعی، فعال نیستند. حال با توجه به اینکه این برنامه، نقشه ی اصلی شما برای دستیابی به پایگاه مشتریان تان بود، می بایست درک خود را در مورد اینکه بازار هدف شما کجاست و از کجا می توان به آن دستیابی پیدا کرد، مجددا ارزیابی کنید.

پس از حدود یک ماه آزمایش، مسلما آنقدر یاد گرفته اید که بتوانید به بوم ناب خود برگشته و آن را بر اساس یافته های جدید خود، به روز رسانی کنید. با این حال، اگر بخواهید مثل اکثر استارتاپ ها رفتار کنید، مسلما در بار اول یا دوم و حتی سوم نیز، به نتایج درستی دست نخواهید یافت! فراموش نکنید که در سالهای اولیه ی تاسیس بسیاری از شرکت های بزرگ، انجام ارزیابی های مجدد اجزای اصلی مدل های کسب و کار، کار غیر معمولی نیست!

به عنوان یک استارتاپ، شما در حال تلاش برای ارائه ی محصول یا خدمت با ارزش به مشتریان خود هستید. در این حالت، نوشتن طرح کسب و کاری که احتمالا هرگز نمی توانید به آن پایبند باشید، تنها می تواند موجب اتلاف وقت فوق العاده ی شما بشود. بنابراین شما می توانید تمام مزایای یک طرح کسب و کار را در یک صفحه به دست آورید و این مسئله به شما کمک می کند تا 2 یا 3 موردی را که در حال حاضر بیشترین اهمیت را دارند، کشف کنید.

مترجم: عاطفه جولانی (کارشناس ارشد)

برگرفته از  www.entrepreneur.com